مقدمه
بسیاری از کسب و کارها مهارت های ارتباطی عالی، حل مسئله و رهبری را در شرح شغلی به عنوان ویژگی های کلیدی برای موقعیت های باز شغلی می بینند. با این حال، این سه مهارت همه ریشه در یک ویژگی اساسی دارند: هوش هیجانی. به همین دلیل برخی از کارفرمایان، هوش متقاضیان را با آزمونهایی که برای ارزیابی توانایی آنها در درک و ترکیب واقعیتها طراحی شده است، اندازهگیری میکنند تا بینشی در مورد پتانسیل موفقیت آنها داشته باشند.
در واقع، “نظرسنجی آینده مشاغل 2020” مجمع جهانی اقتصاد پیش بینی کرد که هوش هیجانی یکی از مهارت های برتر مورد نیاز در تجارت در سال 2025 خواهد بود. اهمیت هوش هیجانی در محل کار برای کارفرمایان مهم است چرا که میتواند شاخصی حیاتی از قابلیتهای یک کارمند بالقوه باشد از جمله اینکه چگونه و چه اندازه به عنوان عضوی از فرهنگ سازمان عمل خواهد کرد.
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی یا هوش عاطفی به توانایی فرد در شناسایی، درک و مدیریت احساسات خود و همچنین احساسات اطرافیان اشاره دارد. این مفهوم از نظریه هوش های چندگانه دکتر هاوارد گاردنر سرچشمه می گیرد که در دهه 1980 توسعه یافت. این نظریه نشان میدهد که افراد دارای ظرفیت های فکری به اشکال مختلف هستند که با ویژگیهای خاصی مانند موسیقی یا ورزش نیز مرتبط است.
کار روانشناسانی مانند دکتر دانیل گولمن با تمرکز بر دو شکل نظری فکری گاردنر به شکل گیری درک ما از هوش هیجانی کمک کرده است:
هوش بین فردی: تشخیص و پاسخ به خلق و خوی، انگیزه ها و خواسته های دیگران
هوش درون فردی: خودآگاهی و هماهنگی با ارزش ها، باورها و تفکر خود
دانیل گلمن در کتاب “هوش عاطفی” نوشت: «به خوب یا بد، وقتی احساسات تحت تأثیر قرار میگیرند، هوش از بین میرود.»
هوش هیجانی در مقایسه با هوش عقلانی تفاوت دارد. هوش منطقی شامل حقایق و استدلال منطقی محکم است در حالی که، هوش هیجانی به نحوه اعمال حقایق و استدلال مربوط می شود. این امر برخی را به این نظریه سوق میدهد که هوش هیجانی بالا (که توسط EQ تعیین میشود) در تجارت مهمتر از هوش عقلانی بالا (که توسط IQ تعیین میشود) است.
در حالت ایدهآل، این دو با هم کار میکنند به طوری که بدون تأثیر هدایتکننده هوش عقلانی، هوش هیجانی این پتانسیل را دارد که عمیقاً ذهنی شود، به نحوی که برای اهداف تجاری مناسب نباشد. با این حال، اگر به طور موثر استفاده شود، می تواند برای تقویت همکاری داخلی و اتحادهای خارجی در زمینه های حرفه ای کلیدی باشد. به همین دلیل هوش عاطفی در محل کار اغلب به عنوان عامل کلیدی موفقیت ذکر می شود. در واقع، یک مطالعه معروف نشان داد که 90 درصد از افراد دارای عملکرد برتر دارای هوش هیجانی بالاتر از حد متوسط هستند. با این حال، بسیاری از سازمانها هنوز جستجوی نامزدهایی با سطح هوش هیجانی بالا را در طول فرآیند استخدام در اولویت قرار نمیدهند.
پنج مولفه هوش هیجانی در کار
- خودآگاهی
خودآگاهی توانایی شناسایی احساسات و محرک های عاطفی است. آگاهی از احساسات خود به شما کمک می کند تا درک کنید که دیگران ممکن است چه برداشتی از احساسات شما داشته باشند. این خودآگاهی ممکن است به شما در محل کار کمک کند تا بفهمید همکاران، مشتریان یا مدیرانتان چگونه به شما نگاه می کنند. افراد خودآگاه به راحتی می توانند احساسات، نقاط قوت و ضعف خود و دیگران را تشخیص دهند. آنها همچنین میدانند که چگونه احساساتشان میتواند بر موقعیتهای خاص تأثیر بگذارد و درک کاملی از اینکه چه کسی هستند و چگونه با دیگران ارتباط دارند، دارند.
- خود تنظیمی
خودآگاهی عالی است، اما کسانی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند می توانند احساسات و عواطف خود را تنظیم و کنترل کنند و به خوبی با موقعیت های ناآشنا سازگار شوند. خودتنظیمی توانایی کنترل و تنظیم احساسات برای ایجاد تأثیر مثبت بیشتر است. کنترل احساسات در هر شرایطی ضروری است زیرا احساسات شما به شدت بر دیگران تاثیر می گذارد. ممکن است با تنظیم احساسات خود برای حفظ ظاهر حرفه ای در مقابل مشتریان، احساسات خود را در محل کار کنترل کنید.
- مهارت ها و آگاهی های اجتماعی
مهارت های اجتماعی ابزاری هستند که برای برقراری ارتباط و تعامل با افراد دیگر مورد استفاده قرار می گیرند. داشتن مهارتهای اجتماعی قویتر – مانند ارتباط مؤثر و احترام – به شما این امکان را میدهد که به طور مؤثرتر گوش دهید، صحبت کنید و تعارضها را حل کنید. مهارت های اجتماعی را می توان در محل کار برای توسعه حرفه خود مورد استفاده قرار داد و ابزاری ضروری برای رهبران است.
کسانی که از نظر عاطفی باهوش هستند معمولا مهارت های اجتماعی قوی نیز دارند. این بدان معناست که آنها می توانند بدون توجه به موقعیت یا افرادی که باید با آنها ارتباط برقرار کنند، واکنش مناسب و با صراحت نشان دهند و می توانند خوب، بد و زشت را مدیریت کنند. آنها همچنین تمایل دارند مهارت های شنیداری بالایی داشته باشند، به راحتی می توانند ارتباط برقرار کنند و زبان بدن و نشانه های اجتماعی افراد را درک کنند.
- همدلی
توانایی همدلی با دیگران جنبه کلیدی هوش هیجانی است زیرا به فرد امکان می دهد با شناسایی و درک احساسات دیگران، دیدگاه های مختلف را محترمانه و سازنده ارزیابی کند. درک احساسات دیگران به شما این امکان را می دهد که موقعیت های محل کار را موثرتر مدیریت کنید. به عنوان مثال، هنگامی که یک همکار نشانههایی از ناامیدی نشان میدهد، میتوانید با همدلی واکنش نشان دهید تا وضعیتی را که ممکن است بدتر شده باشد کاهش دهید.
- انگیزه
انگیزه عبارت است از میل به انجام کار و فرد را به انجام کارهای هر روز سوق می دهد. کسانی که خودانگیخته هستند اغلب هوش هیجانی بالایی دارند. آنها همچنین می توانند دلایل ذاتی اقداماتی را که انجام می دهند مشخص کنند، مشتاق بهبود و دستیابی به موفقیت هستند و به اهداف خود تعهد محکمی دارند.
چرا هوش هیجانی در محیط کار برای کسب و کار شما بسیار مهم است؟
افرادی که از نظر هیجانی و عاطفی باهوش هستند نه تنها کارمندانی مستقل، با اعتماد به نفس و موفق میسازند، بلکه برای ایجاد تیمهایی قوی و محیطی منسجم که عملکرد بالا را در سازمان ایجاد و حفظ میکنند، حیاتی هستند. هوش هیجانی در محیط کار به شما کمک میکند تا احساسات خود و دیگران را درک، استدلال و مدیریت کنید. توانایی مدیریت احساسات به شما توانایی راهنمایی و کمک به مردم را می دهد و می تواند به شما کمک کند شادتر و موفق تر باشید.
دلایلی که چرا هوش هیجانی در محیط کار مهم است:
- کارکنان با هوش هیجانی بالا تاثیر زیادی در محل کار دارند
تحقیقات شناخته شده توسط مجله آمریکایی آموزش دارویی نشان داد که افراد با هوش هیجانی بالا برای تصمیم گیری صحیح، ایجاد روابط پایدار و مدیریت تغییرات مداوم عملکرد بهتری دارند که طبیعتاً اینها ویژگی های رهبران بزرگ است. تحقیقات دیگر نشان داده است که هوش هیجانی قوی، رضایت شغلی و موفقیت شغلی را در پی دارد و افراد باهوش هیجانی بالا در مقایسه با افرادی که سطح هوش هیجانی پایینتری دارند، شایستگی بیشتری نشان می دهند.
- بازار کار در حال تحول
با وابستگی محیط کار مدرن به فناوری و هوش مصنوعی، هوش هیجانی برای موفقیت سازمانها حیاتی خواهد بود. با ظهور محیط های کاری با فناوری های پیشرفته، سازمانها در تمام صنایع به زودی به اهمیت نیاز به تعادل تحول دیجیتال با نقاط قوت انسانی، مانند همدلی و خودآگاهی پی خواهند برد. رهبران با هوش هیجانی بالا، برای هدایت آینده سازمان، ایجاد انگیزه در نسل جدید کارمندان و مدیریت ادغام بین فناوری و کارکنان، متقاضی زیادی خواهند داشت.
- هوش عاطفی در حال حاضر یک مهارت “لازم” است
امروز کسبوکارها از کاندیداهایی که روی کاغذ خوب به نظر میرسند روی برمیگردانند و به متقاضیانی که میتوانند به آنها اعتماد کنند و همدل هستند، روی میآورند. تحقیقات نشان می دهد که 74 درصد از مدیران بر این باورند که هوش هیجانی در حال تبدیل شدن به یک مهارت “لازم یا باید” است. همین مطالعه نشان میدهد که بهطور کلی، شرکتها فعالانه در تلاش هستند تا با تنظیم فرآیندهای استخدام برای ارزیابی هوش هیجانی نامزدها و استفاده از فناوری، فرهنگ سازمانی با محوریت هوش هیجانی ایجاد کنند.
- در فرآیند استخدام کمک می کند
اگرچه میتوان مهارتهای فنی را از طریق آموزش به دیگران منتقل کرد، اما تلقین هوش هیجانی در استخدامهای جدید بسیار دشوارتر است. شرکتها میتوانند نظریههای هوش هیجانی را در فرآیندهای استخدام و توسعه حرفهای خود در همه سطوح ادغام کنند. اگر هوش هیجانی بخشی از فرآیند توسعه سازمان باشد، افرادی که پتانسیل رهبری بالایی دارند، ممکن است نتایج بهتری به دست آورند.
- کنترل اقتصاد جهانی شده را آسان می کند
همانطور که اقتصاد جهانی به سیستمی تبدیل شده که با همکاری، مذاکره و ارتباط مشخص می شود، هوش هیجانی رشد کرده تا نقش بزرگ تری در حوزه عمومی ایفا کند. هوش هیجانی با ویژگی هایی مانند پشتکار، خودکنترلی و عملکرد تحت فشار همبستگی دارد و به رهبران، صرف نظر از مهارتهایشان، قدرت عاطفی را برای سازگاری با تغییرات و مقابله با موانع فراهم میکند و مهم نیست که اقتصاد چگونه تغییر می کند، هوش “متعارف” همیشه بسیار مهم خواهد بود.
8 مزیت کلیدی هوش هیجانی در محیط کار
- بهبود کار گروهی
کارکنان با هوش هیجانی بالا به لطف حس قوی خودآگاهی، خودتنظیمی و مهارت های اجتماعی عالی، در کار تیمی مهارت دارند و بازیکنان تیمی فوق العاده ای هستند. آنها برای گرفتن بهترین نتایج کار می کنند، به دنبال راهکار های جدید حل مشکلات هستند و برای کمک به موفقیت دیگران مشتاق هستند.
- فرآیندهای انعطاف پذیرتر
هوش هیجانی به کارکنان کمک میکند در محیط های کاری پویا بسیار انعطاف پذیر و سازگار باشند. آنها تشخیص میدهند که فرآیندهای تثبیتشده چه زمانی نتایج مطلوب را تولید نمیکنند و در پیشنهاد و توسعه راههای جدید انجام کارها برای به دست آوردن بهترین نتایج مهارت دارند. به طور کلی، کسانی که سطح هوش هیجانی بالایی دارند، می توانند تمام جنبه های زندگی کاری خود را به طور موثر و آسان دنبال کنند.
- ارتقا تجربه مشتری
مهارتهای اجتماعی عالی و همدلی، ترکیبی برنده برای ارائه یک تجربه عالی برای مشتری است. هوش عاطفی یک ویژگی عالی برای ایجاد روابط و در نظر گرفتن بهترین منافع مشتری است. چرا که می توانند به راحتی خود را جای دیگران بگذارند، افراد باهوش عاطفی نیز می توانند راه هایی را برای بهبود تجربه مشتری شناسایی کنند.
- محیط های کاری سالم تر و پویاتر
هوش هیجانی به افراد کمک میکند تا با دیگران به روشی سالم و سازنده ارتباط برقرار کنند که به افزایش بهره وری در محل کار کمک می کند. آنها همچنین می توانند در صورت نیاز روحیه خود را تقویت کنند زیرا می توانند احساسات دیگران را به راحتی بخوانند.
- مسائل و موانع زودتر شناسایی میشود
کسانی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند از آنچه در اطرافشان می گذرد آگاه هستند و می توانند مسائل را قبل از تبدیل شدن به یک مشکل تشخیص دهند. برای مثال، آنها میتوانند متوجه علائم ظریفی شوند که نشان میدهد یک همکار در حال تقلا یا بیقراری است و میتواند به آنها کمک کند تا هر گونه شکایت یا مشکلی را که دارند بیان کنند. آنها همچنین به اندازه کافی اعتماد به نفس دارند که بدون ترس از انتقاد یا پس زده شدن، مسائل را مستقیماً با دیگران مطرح کنند تا از تبدیل شدن مسائل کوچک به آسیب جلوگیری کنند.
- نرخ حفظ کارکنان بهتر
همانطور که گفته می شود، مردم برای شرکت ها کار نمی کنند، آنها برای مردم کار می کنند. کسانی که در محیطی با رهبران و همکاران دارای هوش هیجانی بالا کار میکنند، به احتمال زیاد در آن سازمانها باقی میمانند، زیرا میتوانند از تعارضات بین فردی اجتناب کنند، از تعادل سالم بین کار و زندگی لذت ببرند و در حرفه خود پیشرفت کنند.
- کاهش استرس در محل کار
از آنجایی که افراد با هوش هیجانی یا عاطفی می توانند به طور موثر احساسات و عواطف خود را تنظیم کنند، کمتر مستعد احساس استرس در محل کار هستند. آنها اجازه نمی دهند فشار پرورش یابد و می توانند با افراد مربوطه در مورد حجم کاری خود یا سایر مسائل مرتبط با شغل ارتباط برقرار کنند. ماهیت انعطاف پذیر آنها همچنین آنها را قادر می سازد تا استرس را بهتر تحمل کنند، که به آنها فضای بیشتری می دهد تا بدون هیچ مانعی مسئولیت های خود را انجام دهند.
- ارتباط بهتر در محل کار
در محیطهای کاری با هوش هیجانی، جایی برای پیام ها یا کامنتهای بداخلاقی وجود ندارد. کارمندان باهوش عاطفی بالا می توانند ارتباطات نادرست را همان طور که هستند ببینند و مسائل را از دیدگاه های دیگر درک کنند. وقتی مشکلاتی پیش میآیند، میتوانند به جای اینکه ناامیدی خود را به روشی کنترلنشده تخلیه کنند، پاسخهای سالم و سازنده ایجاد کنند.
چگونه هوش هیجانی را در محیط کار تقویت کنیم؟
هوش هیجانی می تواند نقش مهمی در موفقیت در محیط کار داشته باشد. بهبود هوش هیجانی در محل کار می تواند الهام بخش تیم شما باشد و محیط کاری مثبت را برای همه ایجاد کند.
پنج مرحله برای بهبود هوش هیجانی در محیط کار:
- نقاط ضعف خود را شناسایی کنید
قبل از اینکه شروع به بهبود هوش هیجانی خود کنید، نقاط ضعف خود را شناسایی کنید. خودارزیابی نقاط ضعف عاطفی خود به شما این امکان را می دهد که خود را راهنمایی کنید تا به یک ارتباط گیرنده باادراک تبدیل شوید. برای مثال، ممکن است در کمک به افرادی که به صورت شفاهی به شما احساس خود را میگویند کمک کنید، اما ممکن است در تشخیص ارتباطات غیرکلامی آنقدر کارآمد نباشید. هنگام نوشتن در مورد نقاط ضعف خود صادقانه فکر کنید و مرتباً به لیست خود نگاه کنید تا پیشرفت های خود را شناسایی کنید.
- سابقه هوش هیجانی خود را مرور کنید
پس از تشریح نقاط ضعف خود، ارزیابی خود را با مرور سابقه هوش هیجانی خود ادامه دهید. نگاهی به ایمیل ها و پیام های متنی خود به شما این توانایی را می دهد که در مورد نحوه برخورد خود با موقعیت های مختلف فکر کنید. به عنوان مثال، ممکن است به موردی پی ببرید که می توانستید با همدلی بیشتری به کسی پاسخ دهید. تأمل در ارتباطات خود به شما این امکان را می دهد تا درک کنید که چگونه موقعیت های مشابه را در آینده به طور موثرتری مدیریت کنید.
- بازخورد دریافت کنید
برای درک تمایلات عاطفی خود، دریافت بازخورد از کسانی که به آنها اعتماد دارید می تواند کمک بزرگی کند. این افراد در مورد نحوه ارتباط شما صادق خواهند بود و بازخوردی که دریافت می کنید می تواند کاملا آشکار باشد. ممکن است در نظر داشته باشید که از خانواده یا دوست خود ویا حتی فردی متخصص در حیطه ارتباط و رفتار بخواهید تا به شما بگوید که چطور با مردم ارتباط برقرار می کنید. از این توصیه برای درک اینکه دیگران چگونه ممکن است شما را ببینند و برای ایجاد یک تغییر مثبت چه کاری می توانید انجام دهید استفاده کنید.
- کمک بخواهید
برای بهبود هوش هیجانی در محل کار، و تمایل خود را برای بهبود مهارت های ارتباطی یا رهبری خود توضیح دهید و از آنها بپرسید که چه چیزی برای کمک به شما در انجام این کار پیشنهاد می کنند. به عنوان مثال، ممکن است شرکت در یک سمینار آموزشی یا شرکت در یک فعالیت را در نظر بگیرید که می تواند برای کل تیم مفید باشد.
- هوش هیجانی را روزانه تمرین کنید
هر آنچه در مورد هوش هیجانی از خود و دیگران می آموزید را هر روز تمرین کنید. شناسایی نقاط ضعف و درخواست کمک و بازخورد میتواند فهرستی از زمینههای بهبود را در اختیار شما قرار دهد. برخی از کارها ممکن است فقط شامل خودتان باشد، مانند نگاه کردن در آینه برای ارزیابی زبان بدن و حالات چهره خود و سایر وظایف ممکن است شامل برقراری ارتباط با افراد مختلف برای تمرین هوش هیجانی شما در دنیای واقعی باشد. تلاش برای بهبود هوش هیجانی میتواند به پیشرفت در حرفهتان کمک کند و در عین حال دیگران را برای انجام همین کار تشویق کنید.
چگونه هوش هیجانی را بسنجیم و برمبنای آن استخدام کنیم؟
تست هوش میتواند تواناییهای شناختی متقاضی را ارزیابی کند و امتیازی را به شما ارائه دهد که نشاندهنده پتانسیل فکری آنها باشد. اما آیا واقعاً می توانید هوش هیجانی یک نامزد را اندازه گیری کنید؟
اگرچه تست های EQ وجود دارد، بسیاری از صاحبنظران ادعا می کنند که هوش هیجانی به دلیل عدم استانداردسازی جهانی قابل آزمایش یا اندازه گیری نیست. به علاوه، همانطور که متقاضیان میتوانند در رزومه خود دروغ بگویند، میتوانند با ارائه پاسخهایی که فکر میکنند کارفرمایان ترجیح میدهند به جای پاسخهایی که نشاندهنده هوش هیجانی واقعی آنها باشد، خود ارزیابی EQ را «جعلی» کنند. در نهایت، اغلب برای تیمهایی که در ارزیابی هوش هیجانی داوطلبان تجربه ندارند، دشوار است که بدانند چگونه نتایج آزمونهای EQ را تفسیر کنند.
از آنجایی که آزمون های هوش هیجانی روشی بسیار مطمئن یا دقیق برای ارزیابی هوش هیجانی نیستند، چگونه بر مبنای هوش هیجانی استخدام می کنید؟
ایجاد یک محل کار هوشمند از نظر هیجانی با تعهد به استخدام افراد با هوش هیجانی در فرآیند استخدام شما آغاز می شود.
در زیر، مراحلی را که باید برای تحقق هوش هیجانی در محل کار انجام دهید، مرور می کنیم.
- متعهد به استخدام بر مبنای هوش هیجانی باشید
ابتدا اگر می خواهید یک محل کار با هوشمند از نظر هیجانی بسازید، باید متعهد شوید که بدانید چگونه نامزدهایی را با سطح هوش هیجانی بالا استخدام کنید.
فرآیندهای سنتی استخدام به شدت به غربالگری رزومه و ارزیابی تحصیلات و تجربه کاری متقاضیان بستگی دارد. با این حال، قضاوت هوش هیجانی یک فرد با اسکن یک یا دو صفحه غیرممکن است. هنگامی که شخصیت های نامزد خود را تعریف می کنید، قبل از شروع درخواست از نامزدها، مطمئن شوید که هوش هیجانی یک از معیارهای اولویت است.
- ارزیابی شاخص های هوش هیجانی را در طول فرآیند مصاحبه بیاموزید
پرسیدن سوالاتی که به شما در ارزیابی هوش هیجانی نامزد در فرآیند مصاحبه کمک می کند بسیار مهم است. فرآیندهای مصاحبه سنتی سنجش مهارت های نرم متقاضیان را دشوار می کند، بنابراین اطمینان حاصل کنید که سؤالات مصاحبه استاندارد شده ای ایجاد کنید که می تواند به شما در ارزیابی میزان هوش هیجانی نامزدها کمک کند. از سوالاتی که از متقاضیان می خواهند نقاط قوت و ضعف خود را فهرست کنند، صرف نظر کنید. در عوض، سوالاتی بپرسید که داوطلبان را وادار می کند داستانی را بیان کنند که سطح هوش هیجانی آنها را نشان می دهد. بهتر است برخی از سوالات زیر را در مصاحبه های خود بگنجانید:
- میتوانید در مورد سختترین روز کاری خود که چه اشتباهی رخ داد و چگونه آن را مدیریت کردید، به من بگویید؟
- آیا می توانید زمانی را توصیف کنید که بازخورد انتقادی به شما داده شد؟
- می توانید در مورد زمانی که با همکارتان درگیری داشته اید بگویید؟ نتیجه چه شد؟
- چه چیزی شما را در محل کار خوشحال می کند؟
- چگونه با تغییراتی که در کار موافق نیستید کنار می آیید؟
- چگونه با همکاران رابطه برقرار می کنید؟
- بزرگترین انگیزه شما در کار چیست؟
- هنگامی که با همکارانی روبرو می شوید که برقراری ارتباط با آنها دشوار است، چگونه با این وضعیت برخورد می کنید؟
- چگونه با موقعیت های استرس زا در محل کار برخورد می کنید؟ میشه مثال بزنی؟
- بزرگترین اشتباهی که در محل کار مرتکب شده اید چیست؟ چه اتفاقی افتاد و نتیجه چه شد؟
- به نامزدهایی که سوالات عالی می پرسند توجه کنید
هنگامی که برخی از این سوالات را از متقاضیان پرسیدید، کسانی را که مشتاق پرسیدن سوالات متفکرانه هستند یادداشت کنید. نامزدهایی که سوالات خوبی در مورد ارزش ها، فرهنگ و روش های کاری شرکت شما می پرسند، احتمالاً مهارت های تفکر انتقادی بالایی دارند که کلید هوش هیجانی است.
کارکنان با هوش هیجانی بالا دارایی با ارزشی برای سازمان شما هستند
کارکنان با هوش هیجانی بالا به دلایل متعددی برای شرکتها یک دارایی با ارزش محسوب میشوند:
- ارتباطات مؤثر: کارکنان با هوش هیجانی بالا قادرند با همکاران، مشتریان و مدیران به خوبی ارتباط برقرار کنند. آنها احساسات و نیازهای دیگران را درک کرده و بهطور مؤثر به آنها پاسخ میدهند. این مهارتها به بهبود تعاملات و کاهش سوء تفاهمها کمک میکند.
- مدیریت تعارضات: در هر محیط کاری تعارضات و اختلاف نظرها اجتنابناپذیر است. کارکنان با هوش هیجانی بالا قادرند تعارضات را بهخوبی مدیریت کرده و آنها را به فرصتی برای رشد و بهبود تبدیل کنند، به جای اینکه باعث تشدید مشکلات شوند.
- انعطافپذیری و انطباق: این افراد به دلیل توانایی بالای خود در مدیریت احساسات و استرس، در مواجهه با تغییرات و شرایط نامطلوب انعطافپذیرترند. این ویژگیها باعث میشود آنها بتوانند سریعتر با شرایط جدید انطباق پیدا کنند و به شرکت کمک کنند در شرایط مختلف بهطور مؤثری عمل کند.
- افزایش بهرهوری و خلاقیت: کارکنان با هوش هیجانی بالا محیط کاری مثبتی ایجاد میکنند که در آن دیگران نیز احساس راحتی و انگیزه بیشتری برای انجام وظایف خود دارند. این محیط مثبت باعث افزایش بهرهوری و خلاقیت در تیم میشود.
- رهبری قویتر: در شرکتها، رهبران با هوش هیجانی بالا توانایی بهتری در هدایت تیمها، انگیزهدهی و الهامبخشی به دیگران دارند. این رهبران میتوانند تأثیر مثبت بیشتری بر فرهنگ سازمانی و موفقیت کلی شرکت بگذارند.
- حفظ و جذب استعدادها: شرکتهایی که کارکنان با هوش هیجانی بالا دارند، معمولاً محیط کاری جذابتری دارند. این امر نهتنها به جذب افراد با استعداد کمک میکند، بلکه باعث حفظ کارکنان موجود نیز میشود. کارکنان در چنین محیطهایی رضایت شغلی بیشتری دارند و کمتر به فکر ترک شغل میافتند.
- مدیریت بهتر مشتریان: در تعامل با مشتریان، کارکنان با هوش هیجانی بالا میتوانند روابط بهتری برقرار کرده و رضایت مشتریان را افزایش دهند. این افراد توانایی درک نیازها و خواستههای مشتریان را دارند و میتوانند به شکلی مؤثر به آنها پاسخ دهند، که این امر به افزایش وفاداری مشتریان منجر میشود.
از آنجایی که هوش هیجانی طیفی از مهارتها و ویژگیها را در بر میگیرد، باید ارزیابیهای مهارتی ایجاد کنید که داوطلبان را در چندین حوزه کلیدی ارزیابی کند از جمله:
شخصیت و فرهنگ
در نهایت، کارکنان با هوش هیجانی بالا میتوانند به بهبود عملکرد کلی شرکت کمک کنند، روابط کاری را تقویت کنند و فرهنگ سازمانی مثبتی ایجاد کنند که همه اعضای تیم از آن بهرهمند شوند. این ویژگیها آنها را به یک دارایی باارزش برای هر شرکتی تبدیل میکند.
نکته ای برای مدیران و سخن پایانی
توجه به هوش هیجانی برای رهبران و مدیران کسب و کار از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا این مهارتها به طور مستقیم بر توانایی آنها در مدیریت تیمها، ایجاد روابط مثبت و دستیابی به اهداف سازمانی تأثیر میگذارد. در مجموع، هوش هیجانی به رهبران کمک میکند تا سازمانها را به شکلی مؤثرتر مدیریت کنند، محیط کاری مثبتی ایجاد کنند و کارکنان را به سوی دستیابی به اهداف سازمانی هدایت کنند. این تواناییها به آنها اجازه میدهد تا با چالشها و فرصتها بهطور کارآمدتری مواجه شوند و در نهایت به موفقیت بلند مدت سازمان کمک کنند.