در دنیای پرتلاطم امروز، مدیران عامل با چالشهای بیسابقهای مواجه هستند که نیازمند برنامهریزی و استراتژیهای هوشمندانه است. از افزایش مشکلات اقتصادی گرفته تا نوسانات بازار و تغییرات اجتماعی، همیشه سر کلاس هایم و در مشاوره هایم توصیه کرده ام مدیران عامل باید به دنبال راهحلهایی برای مدیریت و رهبری سازمانهای خود در شرایط پیچیده ی اکنون و آینده باشند.(لینک شجاعت استراتژیک) این مقاله برگرفته از مقالات بین المللی معتبر جهانی که در پایان به آن اشاره کرده ام با چاشنی تجربه و ایرانی سازی شده به بررسی شش اولویت کلیدی برای مدیران عامل میپردازد که این شش اولویت شامل:
۱-تابآوری
۲- شجاعت در تصمیمگیری
۳- ورود به بخشهای جدید
۴- پذیرش فناوریهای نوین
۵- راه به سوی صفر کردن انتشار کربن
۶-بازتعریف تعامل کارکنان
به طور خلاصه، امروز چه چیزی بیشترین اهمیت را دارد؟
تحقیقات جهانی برگرفته از صحبت های صدها رهبر معتبر ثشش اولویت را یافتند که به طور برجسته در دستور کار مدیران عامل در سراسر جهان قرار گرفته است. اینها اقداماتی هستند که رهبران مهاجم برای تقویت کسب و کار خود و کسب مزیت نسبت به رقبا انجام میدهند – که بسیار متفاوت از دستور کار صرفاً رهبران دفاعی و واکنش گر است که بسیاری از شرکتهای معتبر در جهان اول دنبال میکنند.
اولویت اول تابآوری
در اینجا تاب آوری سازمانی را در شش بعد بررسی خواهیم کرد.
با افزایش مشکلات اقتصادی، زمان آن رسیده که کمربندها را محکم ببندیم و کلاههای ایمنی را بر سر بگذاریم. اما جت پک را فراموش نکنید(یک وسیله ی پروازی چند موتوره با سرعت جت استعاره ای ست به معنای ابزاری که میتواند سرعت و کارآیی ما را به سطح بالاتری برساند). تا به فاز بعدی رشد شتاب دهید. اگر یک مدیر اجرایی در سال 2019 به خواب رفته بود و همین حالا بیدار شده بود، دنیای کسب و کار نوامبر 2022 را نمیشناخت. همهگیری COVID-19 قوانین را بازنویسی کرد و اکنون به نظر میرسد هر روز یک اختلال جدید و قوی به وجود میآید. شما فهرست مسائل را میدانید؛ نیازی به مرور آنها نیست. بهطور خلاصه، مدیریت سازمانهای پیچیده امروز بسیار سختتر از چند سال پیش شده است. و سختترین وظیفه برای مدیران عامل تصمیمگیری در مورد این است که چه کاری باید اکنون انجام شود و چه کاری میتواند منتظر بماند و در اولویت های بعدتر قرار گیرد.
ابعاد تابآوری:
- تابآوری مالی: شرکتها باید تواناییهای مالی خود را برای مقابله با نوسانات اقتصادی تقویت کنند. این شامل حفظ نقدینگی مناسب، مدیریت بدهیها و داشتن استراتژیهای سرمایهگذاری محافظهکارانه است. مطالعهای از Deloitte در سال 2024 نشان میدهد که شرکتهایی با ذخایر نقدی قویتر و مدیریت بدهی بهتر، در مواجهه با بحرانها عملکرد بهتری دارند.
- تابآوری عملیاتی: بهینهسازی زنجیره تأمین و داشتن برنامههای جایگزین برای مقابله با اختلالات عملیاتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. شرکتها باید انعطافپذیری زنجیره تأمین خود را افزایش دهند تا بتوانند به سرعت به تغییرات بازار و نوسانات پاسخ دهند. پژوهشی از MIT در سال 2024 نشان میدهد که شرکتهایی با زنجیره تأمین انعطافپذیرتر، زمان بازیابی کوتاه تر و مناسب تری دارند.
- تابآوری فناوری: سرمایهگذاری در فناوریهای نوین و امنیت سایبری برای حفاظت از اطلاعات حساس و بهبود کارایی فرایندها ضروری است. شرکتهایی که از فناوریهای پیشرفته مانند هوش مصنوعی و اینترنت اشیا استفاده میکنند، میتوانند به طور موثرتری از منابع خود بهرهبرداری کنند و در برابر تهدیدات سایبری مقاومتر باشند.
- تابآوری سازمانی: ایجاد فرهنگ سازمانی قوی که توانایی تطبیق با تغییرات را داشته باشد، برای موفقیت بلند مدت حیاتی است. مدیران باید بر تقویت مهارتهای کارکنان و توسعه برنامههای آموزش مداوم تمرکز کنند. تحقیقات نشان میدهد که سازمانهای با فرهنگ یادگیری قوی، 30 درصد بیشتر احتمال دارد که به اهداف کسب و کار خود برسند.بنا به تجربه ی مشاوره ای و آموزشی خود سازمان هایی که یادگیری مستمر یکی از ویژگی های فرهنگ سازمانی شان شده به راحتی غربالگری مدیران و کارکنان کارآمد دارند و افراد منفعل٬ناکارآمد٬سنتی و ضعیف را از چرخه ی خود به راحتی حذف می کنند.هنگام مواجه شدن با شرایط نوسانی سازمانی از کارایی و تصمیم گیری نیرو های خود مطمئن هستند و مالکان و مدیران تصمیم گیرنده می دانند که کشتی کسب و کار دست افراد ناشی و بدون دانش و تخصص روز نیست و می توانند روی نوسانات طوفانی موج سواری موفقی داشته باشند.
- تابآوری مدل کسب و کار: توانایی تطبیق مدل کسب و کار با تغییرات بازار و نیازهای مشتریان، از عوامل کلیدی برای بقا و رشد است. شرکتها باید مدلهای کسب و کار خود را بازبینی و بهینهسازی کنند تا بتوانند در محیطهای ناپایدار رقابتی باقی بمانند.
- تابآوری اعتباری: شاید اغراق نباشد که بگوییم پرچالش ترین کار در زمان بحران ها و نوسانات بازار، حفظ و تقویت اعتبار برند است. شرکتها باید استراتژیهای ارتباطی موثر و شفافی را برای مدیریت روابط با ذینفعان و مشتریان پیادهسازی کنند.همانطور که می دانیم توانایی برای جذب مشتری جدید و حفظ مشتریان قدیم با اعتبار و برندسازی که با هزینه ی فرصت و مالی همراه است شکل می گیرد.برای همین تاب آوری اعتباری به یقین پر چالش ترین مرحله برای کسب و کارهای معتبر در شرایط پر نوسان بازار است.
اولویت دوم شجاعت در تصمیمگیری
اولویت دوم بر یک فضیلت قدیمی تمرکز دارد: شجاعت. با وجود بسیاری از شاخصهایی که نشانگر وضعیت نامطلوب هستند، برای رهبران کسب و کار وسوسهانگیز است که کمی عقبنشینی کنند، برخی از ابتکارات را به تعویق بیندازند و برنامههای رشد را کاهش دهند. وسوسهانگیز، اما اشتباه (برای اکثر شرکتها). بهترین رهبران و شرکتها دوزیست هستند: محتاط در مدیریت مشکلات، در حالی که شجاعانه به دنبال فرصتهای جدید هستند. این رهبران به دهه آینده فکر میکنند، نه ماه آینده. بسیاری از آنها سازمانهای خود را تشویق میکنند تا فرصتها را بازنگری کنند و استراتژیهای خود را با توجه به نوسانات فعلی تنظیم کنند. همانطور که یکی از مدیران عامل گفت، “نمیخواهم عملکردمان را با صنعت مقایسه کنم—میخواهم صنعت را دوباره اختراع کنم.”
تحقیقات نشان میدهد که شرکتهایی که در زمانهای بحرانی به جای عقبنشینی، شجاعانه عمل کردهاند، توانستهاند سهم بازار خود را افزایش دهند و پس از بحران با قدرت بیشتری بازگردند. به عنوان مثال، پژوهشی از دانشگاه هاروارد نشان میدهد که شرکتهایی که در دوران رکود اقتصادی 2008 و در دوران کوید 19 به نوآوری و سرمایهگذاری ادامه دادند، توانستند در دهه بعد از رکود، رشد قابلتوجهی داشته باشند.
نمونه ی واقعی این شرکت ها شرکت اسپاتیفای (Spotify) است. این شرکت در دوران رکود اقتصادی و همهگیری COVID-19 به توسعه و نوآوری در خدمات خود ادامه داد. این شرکت با معرفی قابلیتهای جدید مانند پادکستها و لیستهای پخش شخصیسازیشده، توانست تعداد کاربران خود را به میزان قابلتوجهی افزایش دهد و سهم بازار خود را حفظ کند.
شرکت پپسی (PepsiCo) این شرکت در دوران رکود اقتصادی 2008 به سرمایهگذاری در نوآوری و توسعه محصولات جدید ادامه داد. این شرکت با معرفی محصولات جدید و تنوعبخشی به سبد محصولات خود، توانست سهم بازار خود را افزایش دهد و از رکود بهبود یابد.
اولویت سوم ورود به بخشهای جدید
پیشرفت در صنعت یک شرکت یک چیز است. اما ورود به یک بخش کاملاً متفاوت داستان پیچیدهتری است—داستانی که مدیران عامل برجسته امروزی در حال نوشتن آن هستند. بیش از نیمی از مدیران ارشد ساخت کسب و کار را یکی از سه اولویت اصلی خود میدانند. چگونه این کار را انجام میدهند؟ آنها با تعیین استانداردهای بسیار بالا شروع میکنند (به فکر شرکتهای یونیکورن باشید)، و سپس کسب و کار جدید را از وضعیت معمول کسب و کار محافظت میکنند.
فناوریهای سبز: زمینه حاصلخیز برای کسب و کارهای جدید
حاصلخیزترین زمینه برای ساخت کسب و کار جدید، فناوریهای سبز است. تحقیقات نشان میدهد که بازار جهانی فناوریهای سبز در حال رشد است و ارزش آن میتواند در چند سال آینده به 12 تریلیون دلار برسد. شرکتهای فعال در این زمینه نه تنها به حفاظت از محیط زیست کمک میکنند، بلکه به ایجاد فرصتهای شغلی جدید و افزایش بهرهوری اقتصادی نیز کمک میکنند.
شرکت هایی مانند تسلا این شرکت یکی از برجستهترین مثالهای موفقیت در ورود به بخش جدید است. این شرکت که در ابتدا به عنوان یک تولیدکننده خودروهای الکتریکی شناخته میشد، اکنون به یکی از بزرگترین بازیگران بازار انرژیهای تجدیدپذیر تبدیل شده است. تسلا با تولید باتریهای ذخیرهسازی انرژی، پنلهای خورشیدی و سیستمهای مدیریت انرژی، توانسته است خود را به عنوان یک رهبر در صنعت فناوریهای سبز معرفی کند.
همینطور شرکت (BP) این شرکت که در ابتدا به عنوان یک شرکت نفتی شناخته میشد، با تغییر استراتژی خود به سمت انرژیهای تجدیدپذیر، به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان انرژی بادی و خورشیدی در جهان تبدیل شده است. این شرکت با سرمایهگذاری در فناوریهای سبز و توسعه پروژههای انرژی تجدیدپذیر، توانسته است سهم قابل توجهی از بازار انرژی پاک را به دست آورد.
استراتژیهای موفق در بخش ورود به بخش های جدید کسب و کارها سه عامل مهم دارد.
- تعیین استانداردهای بالا: شرکتها باید استانداردهای بالایی برای خود تعیین کنند و به دنبال نوآوریهای بزرگ باشند. این میتواند شامل توسعه محصولات جدید، استفاده از فناوریهای پیشرفته و بهبود فرآیندهای کسب و کار باشد.
- حفاظت از کسب و کار جدید: شرکتها باید کسب و کارهای جدید خود را از وضعیت معمول کسب و کار محافظت کنند و منابع لازم را برای موفقیت آنها فراهم کنند. این میتواند شامل تامین مالی، جذب استعدادهای برتر و ایجاد فرهنگ نوآوری باشد.
- استفاده از داراییهای موجود: شرکتهای بزرگ میتوانند از داراییهای موجود خود برای تقویت کسب و کارهای جدید استفاده کنند. این میتواند شامل استفاده از شبکههای توزیع، روابط تجاری موجود و فناوریهای پیشرفته باشد.
- اولویت چهارم مدیران عامل پذیرش فناوریهای نوین
ساخت یک کسب و کار جدید بهطور ناگزیر به فناوری جدید و بهتر نیاز دارد، که اولویت چهارم مدیران عامل است. این موضوع بهویژه زمانی صادق است که به دنبال فرصتهای جدید کسب و کار سبز باشید. همچنین برای همه شرکتهای غیر فناوری که در حال تغییر به سوی قرار دادن نرمافزار در قلب کسب و کارشان هستند، صادق است. و همچنین برای تمامی شرکتهایی که به دنبال حداکثر استفاده از تحول دیجیتال خود هستند، صدق میکند. اما این فقط آغاز است؛ فناوری همیشه در حال تکامل است و فرصتهای جدیدی را به مدیران عامل ارائه میدهد که به دنبال تحول کسب و کارشان هستند.
روندهای فناوری برتر:
برای الهام گرفتن، نگاهی به روندهای فناوری برتر بیندازید که با همکاری 100 نفر از برترین کارشناسان جهان شناسایی کردهایم. کدامیک از این روندها را شرکت شما برای کسب مزیت استفاده خواهد کرد؟ موارد مناسب را بیابید و سپس مسیری را دنبال کنید که صدها شرکت یونیکورن برای ساخت یک کسب و کار دیجیتال موفق طی کردهاند.
- هوش مصنوعی و یادگیری ماشین: شرکتهای پیشرو از هوش مصنوعی برای بهبود فرآیندها، افزایش بهرهوری و ایجاد تجربههای مشتری بهتر استفاده میکنند. برای مثال، شرکت نتفلیکس (Netflix) از هوش مصنوعی برای پیشنهاد فیلمها و سریالها به کاربران خود استفاده میکند.
- اینترنت اشیا (IoT): اینترنت اشیا به شرکتها امکان میدهد که از دادههای جمعآوریشده توسط دستگاههای متصل برای بهبود کارایی و ارائه خدمات بهتر استفاده کنند. شرکت جنرال الکتریک (General Electric) با استفاده از IoT در صنعت تولید، توانسته است فرآیندهای خود را بهبود بخشد و هزینهها را کاهش دهد.
- فناوری بلاکچین: بلاکچین به عنوان یک فناوری امن و شفاف برای مدیریت تراکنشها و دادهها، در حال تبدیل شدن به یک ابزار حیاتی در صنایع مختلف است. شرکت والمارت (Walmart) با استفاده از بلاکچین، ردیابی مواد غذایی را بهبود بخشیده و شفافیت بیشتری به مشتریان ارائه میدهد.
- رایانش ابری: رایانش ابری به شرکتها امکان میدهد که از منابع محاسباتی انعطافپذیر و مقیاسپذیر برای بهبود عملکرد و کاهش هزینهها استفاده کنند. شرکت آیبیام (IBM) با انتقال زیرساختهای خود به ابر، توانسته است بهرهوری را افزایش داده و هزینههای عملیاتی را کاهش دهد.
- فناوریهای سبز: سرمایهگذاری در فناوریهای سبز میتواند به شرکتها کمک کند تا همزمان با کاهش اثرات زیستمحیطی، به مزایای اقتصادی نیز دست یابند. شرکت نستله (Nestle) با استفاده از فناوریهای سبز در تولیدات خود، توانسته است بهرهوری انرژی را افزایش داده و تولید کربن را کاهش دهد.
- اولویت پنجم راه به سوی صفر کردن انتشار کربن
راه به سوی صفر کردن انتشار کربن، پنجمین اولویت مدیران عامل، یک چرخش کاملاً غیرمنتظره داشته است. در 26 نوامبر (کنفرانس تغییرات آب و هوایی سازمان ملل متحد 2021)، تعهدات رهبران کسب و کار برای کاهش تقریباً 90 درصد از انتشار CO2 نشان داد که بخش خصوصی برای اولین بار واقعاً متعهد شده است. سپس چالشهای جدید و بزرگ آغاز شدند—افزایش تورم، جنگ در اروپا، ناامنی انرژی و احتمال رکود جهانی. بسیاری از رهبران به ما گفتهاند که اینها جدیترین چالشها در حداقل یک نسل هستند. اما یک خبر خوب و شگفتانگیز وجود دارد: اهداف پایداری، رقابتپذیری اقتصادی، مقرونبهصرفه بودن و امنیت ملی به شکلی بیسابقه هماهنگ شدهاند. این به مدیرعامل بستگی دارد که این مفاهیم را سازگار، کاهش و ترکیب کند و آنها را به وسیلهای تبدیل کند که از صفر به صفر خالص برود.
مثالهای عملی و واقعی:
- مایکروسافت (Microsoft): در سال 2020، مایکروسافت اعلام کرد که قصد دارد تا سال 2030 به عنوان یک شرکت کربن منفی عمل کند. این به معنای این است که مایکروسافت نه تنها انتشار کربن خود را به صفر میرساند بلکه به حذف کربن از محیط زیست نیز کمک میکند. این شرکت با سرمایهگذاری در فناوریهای سبز، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و برنامههای بازپسگیری کربن، به هدف خود نزدیکتر شده است. مایکروسافت همچنین یک صندوق نوآوری آب و هوایی 1 میلیارد دلاری ایجاد کرده است تا به توسعه فناوریهای جدید برای کاهش کربن کمک کند.
- استارباکس (Starbucks): استارباکس متعهد شده است تا سال 2030 انتشار کربن خود را به نصف کاهش دهد. این شرکت با استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، کاهش مصرف آب و مدیریت پسماندهای خود، به بهبود پایداری محیط زیست کمک میکند. استارباکس همچنین با تغییر زنجیره تأمین خود به سمت کشاورزی پایدار و کاهش استفاده از پلاستیکهای یکبار مصرف، به دستیابی به اهداف پایداری خود کمک میکند.
- یونیلیور (Unilever): یونیلیور یکی از پیشروان در حوزه پایداری است. این شرکت در سال 2021 اعلام کرد که قصد دارد تا سال 2039 انتشار گازهای گلخانهای خود را به صفر برساند. یونیلیور با تغییرات عمده در زنجیره تأمین خود، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و توسعه محصولات دوستدار محیط زیست، به تحقق این هدف نزدیکتر شده است. یونیلیور همچنین با توسعه تکنولوژیهای نوین برای بستهبندی محصولات خود، به کاهش پسماندهای پلاستیکی کمک میکند.
- آمازون (Amazon): آمازون با ابتکار “The Climate Pledge” متعهد شده است که تا سال 2040 به هدف کربن خنثی دست یابد. این شرکت با سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر، بهبود کارایی لجستیک و توسعه فناوریهای جدید، به کاهش اثرات زیستمحیطی خود کمک میکند. آمازون همچنین با استفاده از ناوگان خودروهای الکتریکی و ایجاد جنگلهای مصنوعی برای جذب کربن، به تحقق اهداف پایداری خود نزدیکتر میشود.
- اولویت ششم مدیران عامل باز تعریف تعامل کارکنان
افرادی که برای انجام تمام موارد فوق نیاز هستند، هرگز از ذهن مدیران عامل برجسته دور نمیشوند. ششمین اولویتی که بسیار اهمیت دارد این است که رهبران نیاز دارند تا کارکنان را درگیر کنند. در سالهای اخیر، به واسطه ی اتفاقات جهانی از جمله کوید نوزده قرارداد با کارکنان بیش از حد بی ثبات شده بود—ما به شما پول میدهیم، شما میآیید، تا فردا میبینمتان. اکنون زمان آن است که مدیران عامل برنامه ی جدیدی برای تعامل با کارکنان خود پیدا کنند.
مدل کار ترکیبی:
درست کردن مدل کار ترکیبی یکی از ابعاد این موضوع است. اما الزام به دو روز حضور در دفتر، بهسرعت کسلکننده میشود بدون برخی انگیزههای جدید. مدیران عامل باید به شدت به دفتر آینده فکر کنند، مکانی که کارکنان میخواهند در آن باشند—تا دوستانشان را ببینند، ایدههای جدیدی مطرح کنند و در کارشان به اندازه کافی معنا پیدا کنند تا هفته بعد از تماسهای ویدیویی بیروح را پشت سر بگذارند. این کارها را به خوبی انجام دهید و خواهید دید که مشکلات حفظ نیرو کاهش مییابد.
مثالهای عملی و واقعی:
- گوگل (Google): گوگل به عنوان یکی از پیشروان در ایجاد محیط کاری جذاب، پس از همهگیری COVID-19 به شدت به بازتعریف مدل کار ترکیبی پرداخته است. این شرکت با ایجاد فضاهای کاری انعطافپذیر، ارائه امکانات رفاهی متنوع و ایجاد فرصتهای بیشتر برای تعاملات اجتماعی، توانسته است کارکنان خود را به دفتر بازگرداند. همچنین، گوگل برنامههای آموزش و توسعه حرفهای متنوعی را برای کارکنان خود فراهم کرده است تا آنها بتوانند مهارتهای جدیدی بیاموزند و به رشد حرفهای خود ادامه دهند.
- میکروسافت (Microsoft): میکروسافت با معرفی مدل “کار ترکیبی” به کارکنان خود اجازه داده است که بین کار در دفتر و کار از راه دور تعادل برقرار کنند. این شرکت با استفاده از ابزارهای فناوری پیشرفته مانند تیمز (Microsoft Teams) و ایجاد فضاهای کاری انعطافپذیر، توانسته است تجربه کاری بهتری برای کارکنان خود ایجاد کند. همچنین، میکروسافت برنامههایی برای حمایت از سلامت روانی و جسمی کارکنان خود اجرا کرده است تا آنها بتوانند با انرژی بیشتری به کار خود ادامه دهند.
- سیلزفورس (Salesforce): سیلزفورس یکی دیگر از شرکتهایی است که با موفقیت مدل کار ترکیبی را پیادهسازی کرده است. این شرکت با ایجاد “دفتر آینده” که شامل فضاهای کاری باز، امکانات رفاهی و فرصتهای بیشتر برای تعاملات اجتماعی است، توانسته است کارکنان خود را به دفتر بازگرداند. سیلزفورس همچنین برنامههایی برای توسعه مهارتها و رشد حرفهای کارکنان خود ارائه داده است تا آنها بتوانند به بهترین شکل ممکن در کار خود موفق باشند.
- سیسکو (Cisco): سیسکو با پیادهسازی مدل کار ترکیبی و ایجاد فضاهای کاری انعطافپذیر، توانسته است کارکنان خود را به دفتر بازگرداند. این شرکت با استفاده از فناوریهای پیشرفته مانند وباکس (Webex) و ارائه برنامههای توسعه حرفهای، توانسته است تجربه کاری بهتری برای کارکنان خود ایجاد کند. همچنین، سیسکو برنامههایی برای حمایت از سلامت روانی و جسمی کارکنان خود اجرا کرده است تا آنها بتوانند با انرژی بیشتری به کار خود ادامه دهند.
استراتژیهای موفقیت:
- ایجاد محیط کاری جذاب: شرکتها باید محیطهای کاری جذابی ایجاد کنند که کارکنان به حضور در آنها علاقهمند باشند. این شامل فضاهای کاری باز، امکانات رفاهی متنوع و فرصتهای بیشتر برای تعاملات اجتماعی است.
- حمایت از توسعه حرفهای: ارائه برنامههای آموزش و توسعه حرفهای به کارکنان میتواند به افزایش انگیزه و رضایت آنها کمک کند. شرکتها باید فرصتهایی برای یادگیری مهارتهای جدید و رشد حرفهای فراهم کنند.
- توجه به سلامت روانی و جسمی: حمایت از سلامت روانی و جسمی کارکنان از اهمیت ویژهای برخوردار است. شرکتها باید برنامههایی برای حمایت از سلامت کارکنان اجرا کنند و فضایی فراهم کنند که کارکنان در آن احساس راحتی و رضایت کنند.
- استفاده از فناوریهای پیشرفته: استفاده از ابزارهای فناوری پیشرفته میتواند به بهبود تجربه کاری کارکنان کمک کند. شرکتها باید از فناوریهایی مانند ابزارهای ارتباطی و همکاری آنلاین برای ایجاد تجربه کاری بهتر استفاده کنند.
نتیجهگیری:
بازتعریف تعامل کارکنان و ایجاد محیطهای کاری جذاب و حمایتی، میتواند به افزایش رضایت و انگیزه کارکنان کمک کند. مدیران عامل باید به دنبال ایجاد محیطهایی باشند که کارکنان به حضور در آنها علاقهمند باشند و به توسعه حرفهای و سلامت روانی و جسمی آنها توجه کنند. با این رویکرد، شرکتها میتوانند مشکلات حفظ نیرو را کاهش دهند و به رشد و موفقیت بلندمدت دست یابند.
در نگاه کلی:
در دوران پرتلاطم کنونی، مدیران عامل با چالشهای بیسابقهای مواجه هستند که نیازمند تصمیمگیریهای شجاعانه و استراتژیهای نوآورانه است. از تابآوری در مقابل نوسانات اقتصادی و عملیاتی گرفته تا پذیرش فناوریهای نوین و حرکت به سمت کاهش انتشار کربن، هر یک از این اولویتها نقشی حیاتی در موفقیت بلندمدت سازمانها ایفا میکنند. همچنین، بازتعریف تعامل کارکنان و ایجاد محیطهای کاری جذاب و حمایتی، کلید حفظ و انگیزهبخشی به نیروهای انسانی است که قلب تپنده هر کسبوکاری محسوب میشوند.
با تمرکز بر این شش اولویت—تابآوری، شجاعت در تصمیمگیری، ورود به بخشهای جدید، پذیرش فناوریهای نوین، صفر کردن انتشار کربن و بازتعریف تعامل کارکنان—مدیران عامل میتوانند سازمانهای خود را برای مواجهه با چالشهای حال و آینده آماده کنند. این اولویتها نه تنها به بهبود عملکرد و افزایش رقابتپذیری کمک میکنند، بلکه به ایجاد دنیایی پایدارتر و انعطافپذیرتر نیز یاری میرسانند. مدیران عامل امروز باید با دیدی باز و ارادهای قوی به این مسیر پیشرو پای بگذارند و سازمانهای خود را به سوی آیندهای روشن و موفق هدایت کنند.