مدل‌های ذهنی چیست؟ آشنایی با مدل های ذهنی عمومی

مدل‌های ذهنی چیست؟ آشنایی با مدل های ذهنی عمومی

در مقطعی از حرفه‌ی تجاری خود به عنوان مدیر و رهبر سازمان با نوعی از مهارت‌های رهبری آشنا می‌شوید که در مورد مدل‌های ذهنی و تاثیرات مثبت یا منفی این مدل‌ها بر تیم‌ها صحبت می‌کنند. 

در دنیای مدیریت، تعریف مدل ذهنی به چارچوب ذاتی و اصلی تفکرات فرد یا تجربیات او اشاره دارد که نحوه درکش، از دنیای اطراف و پیرامونش را نشان می‌دهد.

در ادامه مباحث مهارت های رهبری این‌بار می‌خواهیم با شما در مورد مدل های ذهنی به عنوان یکی از مهارت‌های مهم رهبری صحبت کنیم. 

درباره اینکه مدل ذهنی چیست و چرا برای مدیران و رهبران، آگاهی از آن اهمیت دارد. ابتدا هم مدل های ذهنی عمومی را بررسی خواهیم کرد و سپس به مدل های ذهنی مختلف در کسب و کارها خواهیم پرداخت.

مدل ذهنی چیست؟

مدل ذهنی نحوه‌ی درک ما از جهان است. مدل‌های ذهنی، نه تنها به آنچه فکر می‌کنیم و چگونگی فهمیدن آن شکل می‌دهند، بلکه ارتباطات و فرصت‌هایی را که درک می‌کنیم، شکل می‌دهند. 

شما با مدل ذهنی خود می‌توانید پیچیدگی‌ها را ساده کنید، خیلی از موارد را در مورد دیگران درک کنید و در نهایت، استدلال کنید. 

یک مدل ذهنی صرفاً نمایشی از نحوه‌ی عملکرد یک چیز است. ما نمی‌توانیم تمام جزئیات جهان را در مغزمان نگه داریم، بنابراین از مدل‌های مختلف برای ساده‌سازی این مجموعه گسترده و بزرگ به قطعات قابل درک و سازمان‌دهی شده و کوچکتر استفاده می‌کنیم.

اهمیت یادگیری مدل ذهنی در زندگی روزمره و مدیریت کسب‌وکار

اهمیت یادگیری مدل ذهنی در زندگی روزمره و مدیریت کسب‌وکار

ما سال‌ها به عنوان دانش‌آموز به مدرسه می‌رویم. روی تکالیف، آزمون‌ها، مطالعات موردی، گزارش‌های تحقیقاتی و کلی مورد دیگر کار می‌کنیم.

  • اما به راستی همه اینها برای چیست؟ 
  • هدف واقعی پشت برخی از این فعالیت‌ها چیست؟ 
  • آیا برای به دست آوردن دانش پیش زیرساختی در مورد یک موضوع خاص است؟ 
  • آیا به این دلیل است که روزی باید از آن حساب دیفرانسیل و انتگرال در دنیای واقعی استفاده کنیم؟ 

اینها همه پاسخ های قابل قبول هستند و گاهی اوقات هم به طور قطع درست هستند. اما حقیقت این است که، مهمترین دلیل مدرسه رفتن و دانشگاه رفتن و کارکردن در این سیستم آموزشی فراموش می‌شود، مهمترین دلیل یک چیز است: آموختن. آموختن اینکه چگونه فکر کنیم؛ چه در زندگی عادی و چه در تجارت و کسب و کار.

چرا مدل فکر کردن ما از اهمیت زیادی برخوردار است؟

شاید فکر کنیم همه چیز تحت تاثیر اعمال و عملکرد ماست؛ اما اعمال شما صرفاً بازتاب افکار شماست و افکار شما محصول ذهن شماست. 

ذهن متفکر به ما این امکان را می‌دهد که درک کنیم، تفسیر کنیم، تصمیم بگیریم، عمل کنیم و بدانیم که آیا چیزی درست است یا غلط. 

البته این زنجیره می‌تواند برای همیشه ادامه داشته باشد. یکی از روان‌شناسان صاحب‌نظر معتقد است: « تفکر فرآیند انسانی استفاده از دانش و اطلاعات برای برنامه‌ریزی، تفسیر، مدل‌سازی جهان و تعامل سازنده با جهان و پیش‌بینی‌های کلی درباره آن است. اینکه بتوانید در مورد چیزها و موقعیت های خاص به طور متفاوت فکر کنید، دیدگاهی از زندگی به شما می‌دهد که شاید هرگز نمی‌دانستید.»

آشنایی با انواع مدل‌های ذهنی

آشنایی با انواع مدل‌های ذهنی

مدل‌های ذهنی را می‌توان با توجه به علوم مختلف، تقسیم‌بندی کرد. به عبارتی آن کسی که مدیریت خوانده است، با کسی که سال‌ها علوم ریاضی خوانده، مدل‌های ذهنی متفاوتی دارد و مدل تفکر مختلفی را تجربه می‌کنند. در ادامه انواع مدل‌های ذهنی عمومی را به طور خلاصه و مختصر با هم مرور خواهیم کرد. 

با 8 مدل‌ ذهنی عمومی آشنا شوید

1.   مدل تفکر مرتبه‌ی دوم: Second-Order Thinking

براساس این مدل ذهنی، همه چیز همیشه آنطور که ظاهر می‌شود، نیست. اغلب وقتی یک مشکل را حل می‌کنیم، ناخواسته مشکل دیگری را ایجاد می‌کنیم که حتی گاهی از مشکل اول، بدتر است. بهترین راه برای بررسی پیامدهای بلندمدت تصمیمات استفاده از تفکر درجه دوم است.

شناسایی زمانی که افراد به اندازه کافی تأثیر سفارش دوم و بعدی را در نظر نمی‌گیرند، اغلب آسان‌تر است. برای مثال، سازمانی را در نظر بگیرید که برای اینکه بتواند برای دیگر شرکت‌ها الهام‌بخش باید، واحد بازرگانی را مستقل کرده و به آن‌ها قدرت تمام و کمال برای تصمیمات می‌دهد. اما نتیجه این می‌شود که، تیم قدرت گرفته و اعلام استقلال می‌کند. آن‌ها در این زمان می‌خواهند به عنوان یک شرکت بازرگانی قدرتمند و مستقل عمل کرده و به شرکت‌های دیگر نیز خدمات دهند. این، نتیجه تصمیم اولی است که مدیران شرکت اصلی گرفته‌اند.

هاوارد مارکز در کتاب استثنایی خود، به نام The Most Important Thing,، می‌گوید، تفکر در سطح اول ساده و سطحی است و تقریباً همه می‌توانند آن را انجام دهند (نشانه بدی برای هر چیزی که شامل تلاش برای برتری باشد). تنها چیزی که متفکر سطح اول نیاز دارد، نظری در مورد آینده است، همانطور که در “چشم انداز شرکت مطلوب است، به این معنی که سهام بالا خواهد رفت.” تفکر سطح دوم عمیق و پیچیده است.

تفکر مرتبه اول سریع و آسان است. این نوع تفکر زمانی اتفاق می‌افتد که ما به دنبال چیزی هستیم که فقط مشکل فوری را بدون در نظر گرفتن عواقب، حل کند. به عنوان مثال، شما زمان گرسنگی به اولین تکه شکلاتی که بتواند این حس را از شما دور کند، چنگ می‌زنید.

تفکر مرتبه‌ی دوم، سنجیده‌تر است. این تفکر بر حسب تعاملات و زمان است. متفکران مرتبه‌ی دوم این سوال را از خود می‌پرسند “و بعد چه؟” این به این معنی است که در مورد عواقب خوردن مکرر یک تخته شکلات در هنگام گرسنگی، فکر می‌کنند. به اینکه آیا خوردن این تکه شکلات ممکن است بعدها گوارش آن‌ها را با مشکل روبه‌رو کند؟

2.  نقشه، قلمرو نیست: The Map is Not the Territory

نقشه، واقعیت نیست. حتی بهترین نقشه‌ها هم ناقص هستند. این به این دلیل است که آن‌ها کاهش‌دهنده جزئیات هستند. اگر نقشه‌ای قلمرو را با وفاداری کامل نشان دهد، دیگر کاهش جزییات نخواهد داشت و بنابراین دیگر برای ما مفید نخواهد بود زیرا ما نقشه را به خاطر مختصر بودنش استفاده می‌کنیم. یک نقشه همچنین می‌تواند تصویر لحظه‌ای از یک نقطه از زمان باشد و چیزی را نشان دهد که دیگر وجود ندارد. این مهم است که در هنگام فکر کردن به مشکلات و تصمیم‌گیری بهتر، این موضوع را به خاطر داشته باشیم.

3.  مدل دایره صلاحیت: Circle of Competence

وقتی نفس و شایستگی، کاری را که انجام می‌دهیم هدایت می‌کند، نقاط کوری داریم. اگر بدانید چه چیزی را می‌فهمید، می‌دانید که در کجا نسبت به دیگران برتری دارید. وقتی در مورد کمبود دانش خود صادق باشید، می‌دانید کجا آسیب‌پذیر هستید و کجا می‌توانید پیشرفت کنید. درک دایره شایستگی شما، تصمیم‌گیری و نتایج را بهبود می‌بخشد.

4.  مدل آزمایش فکری: Thought Experiment

آزمایش‌ای فکری را می‌توان به عنوان «دستگاه‌های تخیلی که برای بررسی ماهیت اشیا استفاده می‌شود» تعریف کرد. بسیاری از رشته‌ها، مانند فلسفه و فیزیک، از آزمایش‌های فکری برای بررسی آنچه می‌توان شناخت، استفاده می‌کنند. با انجام این کار، آن‌ها می‌توانند راه‌های جدیدی را برای تحقیق و اکتشاف، باز کنند. آزمایش‌های فکری، قدرتمند هستند زیرا به ما کمک می‌کنند از اشتباهات خود درس بگیریم و از اشتباهات آینده اجتناب کنیم. آن‌ها به ما اجازه می‌دهند تا غیرممکن‌ها را بپذیریم، پیامدهای بالقوه اعمالمان را ارزیابی کنیم و تاریخ را دوباره بررسی کنیم تا تصمیم‌های بهتری بگیریم. آن‌ها می‌توانند به ما کمک کنند تا بفهمیم واقعاً چه می‌خواهیم و بهترین راه برای رسیدن به آن چیست؟

با 8 مدل‌ ذهنی عمومی آشنا شوید

5.  مدل فکر احتمالی: Probabilistic Thinking

تفکر احتمالی اساساً تلاش می‌کند تا با استفاده از برخی ابزارهای ریاضی و منطق، احتمال وقوع هر نتیجه خاصی را تخمین بزند. این یکی از بهترین ابزارهایی است که ما برای بهبود دقت تصمیمات خود داریم. در دنیایی که هر لحظه توسط مجموعه بی‌نهایت پیچیده‌ای از عوامل تعیین می‌شود، تفکر احتمالی به ما کمک می‌کند محتمل‌ترین نتایج را شناسایی کنیم. وقتی اینها را بدانیم تصمیمات ما می‌تواند دقیق‌تر و موثرتر باشد.

6.  مدل وارونگی: Inversion

وارونگی ابزاری قدرتمند برای بهبود تفکر شماست، زیرا به شما کمک می‌کند موانع موفقیت را شناسایی کرده و از بین ببرید.
به عنوان یک ابزار تفکر به معنای نزدیک شدن به یک موقعیت از نقطه مقابل نقطه شروع طبیعی است. بیشتر ما تمایل داریم در مورد یک مشکل یک راه فکر کنیم، رو به جلو.
وارونگی به ما این امکان را می‌دهد که مشکل را برگردانیم و به عقب فکر کنیم. گاهی اوقات شروع کردن از ابتدا خوب است، اما شروع از پایان می‌تواند مفیدتر باشد.

7.  Occam’s Razor یا تیغ اوکام

این مدل به‌طور خلاصه معتقد است:‌ در توضیح و توصیف، بخش‌های غیرضروری را حذف کن.
تیغ اکام یک اصل حل مسئله هست که می‌گوید:‌احتمال صحت توضیحات ساده‌تر، از توضیحات پیچیده بیشتر است. 

این جوهر Occam’s Razor است، یک اصل کلاسیک منطق و حل مسئله. به جای هدر دادن وقت خود در تلاش برای رد سناریوهای پیچیده، می‌توانید با اطمینان بیشتر تصمیم‌گیری کنید و آن‌ها را بر اساس توضیحی که کمترین قسمت‌های متحرک را دارد، بگیرید.

8.  Hanlon’s Razor مدپل تیغ هانلون

ردیابی منشأ این مدل فکری و ذهنی آن دشوار است، Hanlon’s Razor بیان می‌کند که ما نباید آنچه را که با حماقت راحت‌تر توضیح داده می‌شود به بدخواهی نسبت دهیم. 

در دنیای پیچیده، استفاده از این مدل به ما کمک می‌کند از پارانویا و ایدئولوژی دوری کنیم. به طور کلی با فرض نکردن اینکه نتایج بد تقصیر یک بازیگر بد است، به جای از دست دادن فرصت‌ها به دنبال گزینه‌ها می‌گردیم.

 این مدل به ما یادآوری می‌کند که مردم اشتباه می‌کنند. ایجاب می‌کند که بپرسیم آیا توضیح منطقی دیگری برای وقایع رخ داده وجود دارد؟ توضیحی که به احتمال زیاد درست است، توضیحی است که کمترین احتمال را بر درستی آن می‌دهیم.

حالا و در پایان این نوشته، ذهن شما با چیستی مدل‌های ذهنی آشنا شده‌است و 8 مورد از مدل‌های ذهنی عمومی را شناخته‌اید و آماده بررسی این مدل ها در حوزه کسب و کار است.
در بلاگ بعدی ملکا به بررسی مدل‌های ذهنی مطرح در کسب و کارها خواهیم پرداخت و مفصل در مورد آن صحبت خواهیم کرد.

اشتراک گذاری